کد مطلب:154112 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:114

زید از خدمات ابن زیاد تقدیر می کند
بر خلاف آنچه تصور می شود یا برخی از نویسندگان به قلم می آورند كه یزید از كردار خود پشیمان گردیده، چنین نیست، زیرا اگر پشیمان شده بود از ابن زیاد این چنین تشكر و تقدیر نمی كرد و چنین جایزه بزرگی به او و خاندانش نمی داد:

یزید در نامه ای كه برای ابن زیاد فرستاده، از او می خواهد كه به شام بیاید تا جایزه خود را بستاند، و از او چنین تعریف می كند.

تو تا بی نهایت بزرگ شدی و مقام والائی به دست آوردی و تو چنانی كه شاعر گفته است:



رفعت و جاورت السحاب و فوقة

فما لك الا مرتقی الشمس مقعد



«یعنی بالا رفتی و از ابر گذشتی و مراحل پس از ابر را پشت سر گذاشتی دیگر جائی برای بالا رفتنت نمانده مگر آنكه بر بالای خورشید بنشینی!!»

همین كه نامه ام را دریافتی سریع حركت كن و به نزد من آی تا پاداش ترا به كاری كه انجام داده ای بدهم.

ابن زیاد با تمام اعضاء استانداری به قصد شام حركت كرد، یزید دستور داد تمام افراد خاندان بنی امیه از او و همراهان استقبال كنند، و چون بر یزید وارد شد یزید او را در


آغوش گرفت و سخت فشرد و میان پیشانیش را بوسید، و در كنار خود روی تخت سلطنتی نشانید، به آوازخوانان دستور آواز و به ساقی دستور می داد و خود با خوشحالی تمام به وجد آمده، این اشعار را می خواند:



1- اسقنی شربة تروی فوأدی

ثم صل واسق مثلها ابن زیاد



2- موضع السر و الامانة عندی

و علی ثغر مغنمی و جهادی



1- «شرابی به من ده كه قلبم را سیراب نماید و مثل آن را به ابن زیاد بخوران».2- «كه او مركز اسرار و امین من در جهاد و غنائم جنگی است».

نكته: یزید ملعون از كشتن امام حسین (ع) تعبیر به جهاد می كند كه یكی از واجبات اسلامی است! ابن زیاد را یكماه پیش خود نگهداشت و یك میلیون درهم (معادل شصت میلیون تومان) به او و همین مقدار به عمرسعد جایزه داد، و به اضافه مالیات عراق را به ابن زیاد بخشید و در اندرون و كنار زنان و عیالاتش از او پذیرائی می كرد.

و موقعی كه مسلم برادر ابن زیاد نزد یزید آمد او را زیاد احترام كرد و گفت: محبت و دوستی شما بر آل ابی سفیان واجب است، و او را بر استان خراسان حكومت داد.

آری یزید این چنین از قاتل پسر پیغمبر تقدیر می كند [1] .


[1] حياة الامام الحسين ج 3 ص 392.